وای از اون شبی که صبح نمیشه

از اون غمی که می مونه همیشه

وای از اون که خیلی دوسش داری

اما نمی تونی به روش بیاری


وای از اینکه قَدرتُ ندونن

بیان بگن می مونن و نمونن

وای از اون که خیلی دوسِت داره

اما باید بره تنهات بذاره


حال و هواتُ نه نه

تنهاییاتُ نه نه

درد و غماتُ نه نمیدونن


غم صداتُ نه نه

تنهاییاتُ نه نه

حال و هواتُ نه نمیدونن



وای از اون روزی که میدونی و

میخوای بری اما نمی تونی و

دیر شده بسته تموم راها

خسته شدی از خودت و نگاها


وای از آدما و قصه هاشون

وای از عمری که سوزوندی پاشون

عادتشونه که تو رو برونن

وقت خوشی تو رو خودی ندونن


حال و هواتُ نه

تنهاییاتُ نه

درد و غماتُ نمیدونن


غم صداتُ نه نه

تنهاییاتُ نه نه

حال و هواتُ نه نمیدونن



اینقدر این شعرو اهنگ خوبه راجع به تموم مصرع هاش میشه کلی حرف زد ولی چیزی نمیگم دانلود کنید ، گوش کنید ، حالش را ببرید