من خودم شیطان رو با چشم دیدم


( The greatest trick the devil ever pulled was convincing the world he didn’t exist. The Usual Suspects – 1995)


بزرگترین فریب شیطان تا امروز این بوده که تونسته مردم جهان را متقاعد کنه که وجود خارجی نداره (مظنونین همیشگی – 1995)



از شیطان بدترهم دیدم.
چشمتون روز بد نبینه...

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

خیالات

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست

می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست

می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی

چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست

باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است

باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست

شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند

یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست

چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی

دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست

وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو

پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود

باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست


# اسم شاعر رو نمیدونم
انشالله خدا حفظش کنه

اگه منم بتونم این شعرو حفظ کنم خیلی خوب میشه

در خیالات خودم در زیر ....

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

کمی غزل

برای شادی روحم… کمی غــزل، لطفاً

دلم پر از غم و درد است… راهِ حل لطفاً

همیشه کام مـــــرا تلخ می کند دنیـا…

به قدرِ تلخیِ دنیــــای تان… عسل لطفاً

مرا به حالِ خودم ول کنیـــــد آدم هـا…

فقـــــط برای دمی… گریـــــه لااقـل ،لطفاً

کسی میان شما عشق را نمــــی فهمد…

ادا…دروغ… بس است این همــه دغل لطفاً

کجاست کوه کنـــــی تا نشان دهد اصلاً…

به حرف نیست که عاشق شدن… عمل لطفاً

به زور آمـــــده بودم… به اختیـار مــــرا…

ببر به آخرِ دنیـــــا… از ایـن محــــل لطفاً

نمانده راهِ زیادی… کنــــار قبرستـــــان

پیاده میشوم اینجا همیـن بغل لطفا


# اسم شاعر رو نمیدونم

این روزا اوضاع خوب نیست 
بر باعث و بانیش لعنت

۰۵ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

پرچم

پیراهنت در باد تکان می خورد


این


تنها پرچمی ست که دوستش دارم


# گروس عبدالمالکیان


من میخام پناهنده ی کشور تو بشم

۲۸ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

سینه‌ام را آماده کرده‌ام

شلیک هر گلوله خشمی است


که از تفنگ کم می‌شود


سینه‌ام را آماده کرده‌ام


تا تو مهربان‌تر شوی


# گروس عبدالمالکیان


هر چی میخاد بگه بزارید بگه ، اینطوری هم میشه یه جور کمک کردن ، یعنی این که اگه حرف شنیدنه تو باعث میشه یکی آروم بشه بزارید بشه 

۲۸ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۳۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

خوشبخت ( فرزاد فتاحی )

اواسط خدمتم توی پادگان بودم یکی از هم خدمتیام که با هم آهنگ رد و بدل میکردیم اومد توی اتاقم گفت بیا اتاقه من یه چیزی گرفتم دیوونت میکنه ، با هم رفتیم توی اتاقش از توی کامپیوترش یه آهنگ برام گذاشت ، اولین باری بود که اسم خوانندشو میشنیدم ،( فرزاد فتاحی ) ، آهنگ خوشبخت رو برام پلی کرد ...
نمیدونم شاید به خاطر شرایط و روابط اون روزام بودش که اینقدر روی من تاثیر گذاشت ، ولی این آهنگ یه تراژدیه کامله که برای خیلیا اتفاق افتاده ، میفته و خواهد افتاد

امیدوارم زندگیه هیچ کدومتون مثله این آهنگ نباشه چون اگه باشه خیلی درد داره




کاش دخترم شبیه تو بود


کاش تو مادر ِ دخترم بودی


بعد ِ سالها هنوز میگم


جای ِ این زن کاش تو همسرم بودی




این زن شبیه تو نمی بوسه


این زن شبیه تو نمی خنده


کاش مثل تو موهاشو وا می کرد


اما همش موهاشو می بنده




تو کنار مرد خودت خوشبختی


تو خوشبختی


من با یه زن اما فقط همخونه م


یه همخونه م


گاهی وقتا اسمشم نمی دونم


پریشونم .. پریشونم




تو خونمون هر شب زمستونه


من منشا سرمای این خونم


این واسه من می میره اما من


تنها واسه تو زنده می مونم




لنزای رنگیشو که می ذاره


تو خونه بهتر می شه رفتارم


این زن همین که شکل تو می شه


اون لحظه بش می گم: دوسش دارم




تو کنار مرد خودت خوشبختی


تو  خوشبختی


من با یه زن اما فقط همخونه م


یه هم خونه م


گاهی وقتا اسمشم نمی دونم


پریشونم ... پریشونم




| ترانه سرا : مهسا مجیدی پور |


| خواننده : فرزاد فتاحی |


۲۳ خرداد ۹۷ ، ۰۸:۵۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

دلم مرد میخواهد

دلم


مرد می‌خواهد


نابینا


خط بریل بداند


فصل به فصل


تنم را بخواند


بازی‌های ادبی‌ام را کشف کند


 


دستش را بگیرم


بازو به بازو


دنیا را برایش تعریف ‌کنم


چشمش شوم


عصایش


و تمام زشتی‌ها‌ی جهان را


برای او


از قلم بیاندازم


# سارا محمدی اردهالی



توی این شعر متوجه مرد نابینا نشدم ، یقیناا آدم کور نیست ، آدم بی فکرم نیست پس منظوره شاعر چی بوده؟؟؟؟

۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

داستان تو

هر از چندی نوشتن را رها می‌کنم


به انگشتانم خیره می‌شوم


 


می‌گفتی زنان زیبا آزارت می‌دهند


و هر انگشت من زنی زیباست


که آرامت می‌کند


 


به هر انگشتم که نگاه می‌کنم


یاد زنی زیبا می‌افتم


که از دستش گریزی نداری


 


می‌خندم


و نوشتن داستان تو را از سر می‌گیرم



# سارا محمدی اردهالی


زیبایی مگه آزار دهندست؟ میگند عمر آدمم کوتاه میکنه

۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

یک تلفن کوچک

زنگ می‌زدی


یک تلفن کوچک


دو دقیقه‌ای وسایلم را جمع می‌کردم


مداد و مسواک و مسکن


نه


مسکن هم بر نمی‌داشتم


دامن و لباس خواب فقط


بعد


سفر که نه


گم می‌شدیم.


# سارا محمدی اردهالی



از این آدما ، آز این حالا ... کجاست؟

۰۶ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

مردم

باید پنجره‌ها را بست


مردم رنج‌های‌شان را


مانندِ بادبادک‌های رنگی ِ یک جشن بیهوده


در هوا رها کرده‌اند.




# سارا محمدی اردهالی


با هر کی صحبت میکنم فقط از دردو نداریو بی کسیو بی پولی صحبت میکنه ، خودمم شاملم استثنا نیستم ، و این خوب نیست

۰۶ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری