نصحیت های لقمان...


روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی: 

اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی! 

و سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!!...

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟



لقمان جواب داد:

اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.

اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است

و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست


 

۱۶ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

موفقیت و سقراط


مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد.


مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما ....

سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود.


سقراط از او پرسید، " در آن وضعیت تنها چیزی که می خواستی چه بود؟" پسر جواب داد: "هوا"


سقراط گفت:" این راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی بدستش خواهی آورد" رمز دیگری وجود ندارد.

۱۶ مهر ۹۷ ، ۱۵:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

حامد یعقوبی


چقدر پاهای کوچکت


به تو می آیند


وقتی در بزرگراه قدم می زنی


و ناخواسته


پل های عابر پیاده را هوایی می کنی


از خانه به خیابان می آیی


مثل آبشاری که از کوه سرازیر می شود


مثل پیامبری که هر چهل روز یک بار


ریاضت گاهش را ترک می کند


از خانه به خیابان می آیی


بی اینکه بدانی


زنان زیبا


چه بلایی بر سر جهان می آورند


پس طوری از پله ها پایین بیا


که قیمت دلار بالا نرود


بگذار ، واقعیتی را با تو در میان بگذارم


در خاورمیانه


مردها یا عاشق می شوند


یا انقلاب می کنند


حالا بگو


سهم من از تو


از سرزمینی که برای آن جنگیده ام


چیست ؟


پیراهن خونی بر طناب رخت ؟


مدال افتخار بر دیوار ؟


یا تپانچه ای کهنه


که خشاب خالی اش دیگر هیچکس را نمی ترساند؟


بی اعتنا


دستت را در جیبت پنهان کرده ای


موهایت را در روسری


پیراهنت در آغوش باد است


و چشمانت برای رهگذرانی


که خیابان را


به قبل و بعد تو تقسیم می کنند


کفش هایت را اما اگر به من بدهی


جای دوری نمی رود


دست کم می توانم


چند روز دیگر با دلتنگی هایم راه بیایم


چه می شود کرد ؟


مردی که یک سیگار برایش بیشتر نمانده


پک های آخر را عمیق تر می گیرد.


 


# حامد یعقوبی


چقد خوبند ایشون ، پیگیره کاراش شدم به شدت

۱۲ مهر ۹۷ ، ۰۹:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

رسول


رسول ات را


با کلماتی خدا گونه فرستادی


بانو


احتیاجی به این همه معجزه نیست


من سالهاست به شعرها ایمان آورده ام


و زیبایی تو


که ماه دوشقه را


دوباره کامل کرد


 


# سردار شمس آوری


معجزه ... ... ...

۱۲ مهر ۹۷ ، ۰۹:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

وقتی حتی


در این هستی غم انگیز


وقتی حتی روشن کردن یک چراغ ساده ی «دوستت دارم»


کام زندگی را تلخ می کند


وقتی شنیدن دقیقه ای صدایِ بهشتی ات


زندگی را


تا مرزهای دوزخ


می لغزاند


دیگر – نازنین من-


چه جای اندوه


چه جای اگر...


چه جای کاش...


- این حرف آخر نیست -


به ارتفاع ابدیت دوستت می دارم


حتی اگر به رسم پرهیزکاری های صوفیانه


از لذت گفتنش امتناع کنم.


 


# مصطفی مستور


از این چیزا دیگه گیر نمیادد

۱۲ مهر ۹۷ ، ۰۹:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

احمق !!! ما خیلی وقته مردیم ، هنوز نفهمیدی

ترم چهار دانشگاه بودم سال یکی از هم دانشگاهیام پشت کولش بزرگ نوشته بود
احمق !!! ما خیلی وقته مردیم ، هنوز نفهمیدی
من اون موقع هنوز نفهمیده بودم که احمق منم 
مرگ چیه ؟؟
شبا وقتی میخوای بخوابی امیدی نداشته باشی که صبح پاشی
چند ساله اینطوریم 
حد اقلش اینه که دیگه احمق نیستم

۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۳۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

آره

تمومِ هم سایه ها فکر می کنن


ما دیوانه ییم !


ما هم فکر می کنیم اونا


دیوونه اّ ن !


هم ما وُ هم اونا


درست فکر می کنیم !


 


# از چارلز بوکوفسکی


ترجمه یغما گلرویی


از نظر منم همه دیوونند

۲۰ شهریور ۹۷ ، ۰۹:۲۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

چقدر زود، دیر می شود !

 چقدر زود، دیر می شود !



حرفهای ما هنوز ناتمام...


تا نگاه می کنی:


وقت رفتن است

بازهم همان حکایت همیشگی !


 


پیش از آنکه با خبر شوی


لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود


 


آی...


ناگهان


چقدر زود


دیر می شود!



# قیصر امین پور


یکی نیست به شاعر بگه 
باباجون ما خودمون اینارو میدونیم 
پوووووول کو 
باید یه کم پول داشته باشی تا یه غلطی بتونی بکنی

 دیرو و زود چیه ، اگه دیر بشه اما با پول باشه بهتر از اینه که زود باشه ولی بی پول باشه اینو شاعر نگفته خودم گفتم


۱۳ شهریور ۹۷ ، ۱۳:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

انتهای باور

شده ام مثل طلسمی که برای اثرش

لازم است سخت بسوزم ، وَ دمی هم نزنم

یا که آرامش حاصل شده قبل از طوفان

بشکنم ، نعره زنم ، قافیه برهم بزنم


رفته در متن ِ وجودم همه ی ِ حادثه ها

خط شدم در وسط جاده ، ممتد هستم

سبقت از من شده آزاد ، ولیکن اما

اتفاقی که نبایست بیوفتد هستم


مثل پولی شده ام ، واحد آن ویرانی

خسته از دغدغه ی ِ مردم ِ حیران شده ام

چه تضادی شده در باور و در کالبَدم!!

اصلأ انگار که من هم خود ِ ایران شده ام!!


واقعأ من خودم هستم ،وَ خدا ناظر ِ من

مُهر ِ تأیید زده بر همه ی ِ اعمالم

پی و شالوده عمیق است ولی صد افسوس

در رسیدن به هدف پُر تنش و اِشکالم


ترس دارم که سرانجام به جایی نرسم

همه ی روزنه ها رو به افق تاریک است!!

من به رفتار ِ بَشَر بد دلم و مشکوکم

شاید ابطال ِ جهان دست خدا نزدیک است...


# بامداد همراه


زیرکی در انتخاب عنوان ، ترسیم وقایع ، نشان دادن اوضاع موجود ، مثلا ( 
چه تضادی شده در باور و در کالبَدم!!

اصلأ انگار که من هم خود ِ ایران شده ام!)


۱۲ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۴۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری

اهل پرهیزم ولی می خواره می آیم به چشم !

اهل پرهیزم ولی می خواره می آیم به چشم   !


خانمان دارم ولی آواره می آیم به چشم!


 


نیّتم بد نیست ، اما در زمان گفتنش


از غلط اندازی ام پتیاره می آیم به چشم!


 


گرچه یک عمر است دارم گوشه گیری می کنم


باز در هر محفلی همواره می آیم به چشم!


 


هرچه می پوشم به من می آید ، اما ظاهراً


در نگاهت در لباسی پاره می آیم به چشم!


 


بس که در این کوچه دائم رفت و آمد می کنم


پیش چشم دیگران گهواره می آیم به چشم !


 


عاشقانت روز و شب از کوچه ات رد می شوند


منتها تنها من ِ بیچاره می آیم به چشم !


 


#اصغر عظیمی مهر


چیزی که هستی هستی
چیزی که بخواد بشه میشه

۱۲ شهریور ۹۷ ، ۰۸:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ابراهیم هوشیاری